زهر بودم امشب.آگاهانه آگاهانه.مار بودم.خزیدم.نیش زدم.درد پاشیدم.حال گرفتم.تلخ بودم،تلخ بودم تلخ بودم.آخ از وقتایی که عصبانیم.کاش سلام میکردم بهش.جدی.کاش زود قضاوت نمی کردم.کاش دلشُ نمی شدم.در هر صورت.غم دار شد دل خودمم.اومدم نشستم قلپ قلپ قهوه ی تلخ و بدمزمو خوردم.ابی گوش کردم.حتی دو سه تا گوله اشک چکید از چشمم.ولی بدجنس شده بودم امشب.تو دلم هی گفتم دلم نسوزه براش.این به اون درِ فلان کارش.بدجنسیمو نشستم هی واسه خودم توجیه کردم.هی از سر شب نشستم واسه خودم آسمون ریسمون بافتم.یکم از عذاب وجدانِ کم شه.چمیدونم.اینم می گذره.

+پروردگـارا.گاهی نگاهی :(


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

.:: عــشق پـنـهان ::. اخبار تکنولوژی روز دنیا تعمیرات لوازم خانگی gouwudaohangye زیورآلات و ساعت های برند نمونه سوالات تستی دوربین مدار بسته KPOPER LAND بازار مد Čapek | a world of bucks